در سالهای اخیر، واژههایی مثل «پارتنر»، «شریک جنسی»، «ازدواج سفید» و «رابطه آزاد»، آرامآرام جای مفاهیمی مثل «همسر»، «خانواده» و «ازدواج» را گرفتهاند. این تغییر واژهها، در ظاهر ممکن است فقط یک نوسازی زبانی به نظر آید، اما در واقع، نشاندهنده تغییری عمیق در ارزشگذاری فرهنگی و رابطهای ماست. همانطور که متخصصان زبانشناسی و جامعهشناسان میگویند، زبان صرفاً ابزاری برای انتقال نیست؛ بلکه یک موجودیت پویاست که دائماً توسط افرادی که از آن استفاده میکنند و جوامعی که در آن زندگی میکنند، شکل میگیرد و واقعیت را خلق میکند.
در فضای رسانهای و گفتمانهای فرهنگ غربی، کمکم واژه «پارتنر» همه چیز را در خودش بلعیدهاست: چه مجرد باشی، چه متأهل؛ چه متعهد، چه گذرا. پارتنر میتواند فقط کسی باشد که موقتاً در تخت شما حضور دارد؛ بدون هیچ قرارداد، پیوند یا مسئولیتی. این وضعیت، به ویژه برای جوانان، تعارضات عمیق فرهنگی و روانشناختی ایجاد میکند؛ آنها بین انتظارات سنتی خانواده و هنجارهای روابط آزاد در جامعه مدرن، درگیر استانداردهای دوگانه میشوند. حتی در میان مهاجران مسلمان در کشورهای غربی هم، پژوهشها نشان میدهد که دینداری و هویت فرهنگی، چگونه بر نگرشها به ازدواج و روابط تأثیر میگذارد و این شکافهای فرهنگی میتواند به چالشهای جدی تبدیل بشوند.
پدیده «ازدواج سفید» که در سالهای اخیر بحثهای حقوقی و اجتماعی فراوانی را در ایران برانگیخته، خودش نمادی از این تهاجم فرهنگی و تلاش برای تحمیل الگوهای وارداتی است. در جامعهای که ازدواج رسمی یک قرارداد مقدس و تعهدآور است، ترویج زندگی مشترک بدون پشتوانه قانونی و شرعی، تنها به افزایش آسیبهای اجتماعی و روانی، به ویژه برای زنان، دامن میزند و بنیان خانواده را تضعیف میکند.
این تغییرات زبانی، در ظاهر مدرن، اما در واقع نوعی تهاجم نرم به بنیان فرهنگی خانواده هستند. وقتی «همسر» حذف شود، «خانواده» هم کمکم معنای خودش را از دست میدهد. وقتی «شریک جنسی» جایگزین «یار زندگی» بشود، رابطه از ارتباط و جنسیت از عشق جدا میشود. واژهها، صرفاً ابزار انتقال نیستند؛ آنها واقعیت رو میآفرینند.
رسانههایی که «پارتنر»، «بادی»، «دوست اجتماعی»، تکرار میکنند، ناخواسته در حال زدودن ارزش خانواده، وفاداری و پیوندهای معنادار از ذهن نسل جدید هستند. نوجوان امروز، قبل از آنکه با بدن شریک شود، با واژه شریک میشود و واژهها، مسیر ذهن را میسازند.
وقت آن رسیده که در برابر این «تغییر خزنده معنایی»، بازاندیشی کنیم. ما برای تعریف رابطه سالم، نیازمند بازسازی واژگان هستیم: واژههایی مثل «همسر»، «یار زندگی»، «وفادار» و «رفیق شریک سرنوشت».
فرهنگ ایرانی– اسلامی، رابطه جنسی را در بستر ازدواج، پیوند عاطفی پایدار و مسئولیت مشترک تعریف میکند. در این چارچوب، واژه «همسر» فقط به معنای شریک جنسی نیست؛ بیانگر جایگاهی اخلاقی، قانونی، احساسی و اجتماعی است. برخلاف نگاه فرهنگ غربی که گاهی مفاهیم را از بستر فرهنگیشان جدا میکند و نوعی «برابری ازدواج» را به عنوان یک الگوی جهانی مطرح میسازد، تحقیقات گستردهای نشان دادهاند که نهاد خانواده و ازدواج در ایران، ریشههای عمیق فرهنگی، تاریخی و مذهبی دارد و هویت فرهنگی و انتظارات خاص از رابطه، نقش محوری در تعریف موفقیت و رضایت زناشویی در جامعه ما ایفا میکند. الگوهای خانواده در سراسر جهان و در طول تاریخ، تنوع بینظیری داشتهاند و همواره تحتتأثیر نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل گرفتهاند. این تفاوتها نشان میدهد که تقلیل روابط به «پارتنر» در واقع نادیده گرفتن این پیچیدگیها و ارزشهای بومی است. اگر زبانمان را پس نگیریم، رابطهمان را هم از دست خواهیم داد.
دکترای روانشناسی و پژوهشگر